شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

از خاموشی‌های تو 
که بر می‌گردم 
در طلوع...

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 
عصرها 
اسب‌ها 
...

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 
و موهایت در قاب 
شمایلی را...

تا دم در 
دری که باز خواهد شد 
و تمام خیابان را به حیاط خواهد...

شاخه گلی که روی میز بود و 
لیوانی که به سرش زده بود 
گلدانی باشد با...