شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

و گفت: «بشارت باد برتو رهایی»
و دیگربار زمین خونین شد
...

ای اماکن خصوصی که جهان را به عاریه می‌گیرید
و تن‌ها را به عاریه...

ریتم اتود انقلابی
در اتاقی کوچک
شورشی پشت کیبورد
درتقارن تنهایی و تن

در راه  
هرسو مسیر در احاطه ی دیگری... 
"تصویربرداری...

در نوربازیِ چهره  و نقاب  
روشنایی دریچه های خاموش… 
...

دست می بَرد درصدا 
گذشتِ آن روز  
که می مردم 
دست می...

مه جاده ها را می پوشاند 
تنهایی را مثل زخمی به تن کردم 
مه ذهن را می...

شعرها

کنارِ میدون شوشم،

کنارِ میدون شوشم،

سروش الهی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس

هرجا می‌روم 

هرجا می‌روم 

وجیهه نوزادی