کتاب ها
Books
اشعار
poetry
صوت ها
audios
ویدئوها
videos
متولد 1368، دهدشت.
وا میدارمت ای دهان گمکرده ای که گویی دارد دندانهات...
از دوپا آویزانیم از سرشاخهی سپیدارانی که باغ را دور زدهاند،...
با سنی در حال آبشدن در مدارِ شهری زوری خط استوایْ درازای کمربندم
تمامش بو میداد و تنها میخواستم ببوسمش لبانم گیرهی تهی...
هنوز سپیده اندكی جان دارد گمانم یك پاسبان دارد سربازان وظیفه را به...
چهاردست در دامـنه خیالِ معلقِ خمیرْ در خلأ که هیچ نباشد جز شَر جز مرگ از...
هو هو کو کو ...
دو آشیان تهیشده از تتمهی تخمهاشْ ...