شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دو غول را در خانه‌ی كناری دفن كرديم و به سوگ نشستيم

ديگران كه گمان می‌كنم...

حدفاصل مرزی مقرنس چشم دوخته‌ام

سبزی روی سنگ و باقی چند خون روی علف

...

اين چند خط كه می‌خوانی شاخه‌های تک افتاده‌ی مغزِِ خیابان است در مغز ما

...

سر از اين غلاف رگ كه بيرون می‌ماند
        برابر پيشانی...

خورشيد‌هاي عجول در آب‌هاي كويري
آخرين قافله‌ها را ترسيم مي‌كنند

...

پایم را در چاهی فرو کرده‌ام 
 
گمان می‌برم  همه‌ی...

شعرها

برمانم ازین چریدنِ امن

برمانم ازین چریدنِ امن

راضیه بهرامی‌خشنود

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

شغل تمام وقت

شغل تمام وقت

بکتاش آبتین

ﺍﻋﺘﺼﺎب

ﺍﻋﺘﺼﺎب

امین رجبیان